سئوال :
ده تا پرنده نشسته بودند روی سیم برق . یه شکارچی میاد یه تیر میزنه به یکیشون. چند تا پرنده روی سیم باقی میمونند؟
جواب :
بستگی به ملیت پرنده ها داره :
آمریکایی :
پرنده دومی شیش لولش درمیاره یه فحش ناموسی میده و شکارچی رو میکشه و باقی پرنده ها لیوان مشروبشون رو میخورند و سری تکون میدند و میگن : f...ing Bastard
چینی :
سه تا از پرنده ها فرار میکنن و در یک گوشه خودشون تولید انبوه پرنده راه میندازن و شیش تای باقیمانده در یک چشم بهم زدن توسط هنرهای رزمی شکارچی رو به شیش قسمت مساوی تقسیم میکنند.
انگلیسی :
یکی از پرنده ها خودشو میزنه به زخمی بودن و میندازه رو زمین و خودشو خیلی مظلوم نشون میده و بعد بقیه پرنده ها از فرصت استفاده میکنن میرن به زن شکارچی میگن که شکارچی مذبور دارای سه همسر و تعداد نامتنابهی بچه ست، در نهایت پس از چند روز شکارچی توسط زنش و در خواب به قتل میرسه
عرب :
پرنده دوم تا هفتم از ترس شلوارشون زرد میشه و پس از چند لحظه سکته میکنن میمیرن، دو تای باقیمونده سریع میرن پولاشونو ورمیدارن میرن خودشون یه تیر برق میخرن و تا آخر عمر بدون ترس بالاش زندگی میکنن
اسپانیایی :
پرنده دوم گیتار دستش میگیره و حواس شکارچی رو پرت میکنه ، سومی و چارمی میرن گاو همسایه رو صدا میکنن و پنجمی یه پارچه قرمز آویزوون میکنه روی شلوار شکارچی و گاو میزنه یارو رو لت وپار میکنه و در نهایت پنج تای باقیمانده کلاهاشونو میندازن هوا و میگن : هووولی
ایرانی :
ابتدا نیم ساعت میگذره و هیچکس نه متوجه افتادن رفیقشون میشه و نه اصلاً صدای گلوله رو میشنوه چون همشون داشتن راجع به قسمت اخر نرگس بحث میکردند.... بعد دو تاشون میرن زیر جسد پرنده رو میگیرن سریعاً مراسم سوم و هفتم باشکوهی براش میگیرن و براش مقبره بزرگی میسازن و بعد از یکی دو ماه میگن که بیایید فکری کنیم که دیگه شکارچی ما رو نزنه و بعد از سه سال جلسات پیاپی به این نتیجه میرسن که اصلاً شکارچی مقصر نبوده و تقصیر انگلیسیها بوده که دوستشون تیر خورده زیرا در همان لحظه یک انگلیسی در صد کیلومتری اونجا داشته دماغشو تمیز میکرده... بنابراین یک شب شکارچی رو دعوت میکنن خونشون و براش سوپ پرنده درست میکنن و از اینکه دوستشون در مسیر گلوله او بوده ازش معذرت میخوان و قول میدن هر هفته یکی از خودشون رو برای شکار شخصاً خدمت شکارچی برسونن... حتماً میپرسید که شکارچی تو اون نیم ساعت اولیه داشته چیکار میکرده... حدستون کاملاً درسته ... چون حادثه مذکور در ایران رخ میداد تفنگ بعد از اولین شلیک منفجر میشه و طرف در این مدت داشته تلاش میکرده با موبایلش که آنتن نمیداد با اورژانس تماس بگیره بیان سراغش که بعد از نیم ساعت موفق میشه اما آمبولانس دیر میکنه و شکارچی فوق الذکر هسته هاشو از دست میده....
این مطلب بامزه رو پسر عوی عزیزم آقا هادی برام فرستاده بود. هادی جان مرسی.
شب قدر و ویژگیها و مشخصات آن از موارد مشترک در میان شیعه و سنی است، هرچند اختلافاتی درباره مصداق و یا برخی جزئیات آن در میان این دو گروه وجود دارد.
محمدرضا تقیدخت رهقی در مقالهای از سه منظر دیدگاه اهل سنت درباره شب قدر را به بررسی نشسته است.
در این مقاله آمده است: موضوع و اهمیت شب قدر، همانطور که در ادبیات فکرى، عقیدتى و روایى شیعه جایگاه ویژه و بالایى دارد، در بین سایر فرق مسلمین نیز شأن و جایگاه خاص خود را دارد. دو فرقه و شعبه اصلى آیین اسلام، یعنی مذاهب تشیع و تسنن، اگر چه در برخى موارد و موضوعات مرتبط با شبهاى قدر و آیینها و مناسک ویژه، آن، اختلاف نظرهایى دارند، اما در اهمیت و جایگاه آن تردید روا نمىدارند.
شاید اختلافهاى روایی و موضوعى که در این نوشتار به عمدهترین آنها اشاره خواهد شد، مباحثى باشد در خور توجه و اهمیت، اما مهمتر از همه این مباحث، قبول بالاتفاق وجود چنین شبى است و فیض جارىای که خداوند در این شب از آسمان و به مداومت مىفرستد. سرچشمه این اتفاق نظر و عقیده نیز آیات مشیر به این موضوع در قرآن کریم است و سرچشمه آن اختلاف نظرها، تأثیر و تاثر اختلاف عقاید و برداشتها از این آیات، که در میراث حدیثى و روایى هر دو فرقه رسوخ یافته است... .
از جمله مواردى که در کتب روایى و آثار مفسران اهل سنت در مورد آن، اختلاف نظر وجود دارد و سرانجام اجماع عالمان این مذهب برآن مهر خاتمت مىنهد، موضوع «جایگاه زمانى شب قدر» است. شب قدر، اگر چه در تواتر روایات شیعى، قطعاً از شبهاى دهه سوم ماه مبارک رمضان شمرده مىشود و تردید در آن نیز به واسطه روایات منقول از ناحیه معصومین(ع) و نیز تفاوت تفاسیر روایات است، اما از این حیث که شبى خارج از ماه رمضان نیست، مورد اجماع کلی و قطعى است.
در میان عالمان و در میراث روایى و تفسیرى اهل سنت، اما، ابتدا در این خصوص و سپس در قطعى کردن جایگاه این شب در ماه مبارک رمضان تردید و تفاوت وجود دارد. دستهاى از روایات، همچون روایت مشهور «ابوحنیفه» در «شرح الازهار»، بر این اعتقاد تاکید مىکند که شب قدر به طور قطعى و یقینى نمىتواند در این دهه باشد و بلکه در تمامى لیالى سال پنهان است. روایت مذکور، که در ضمن مسئلهاى فقهى وارد شده، چنین است: «شب قدر، در میان شبهاى سال پنهان است و چنانچه کسى طلاق همسرش را مشروط به انجام در شب قدر نماید، بدون گذشت یکسال کامل، طلاق واقع نشده است»... .
شاید روایت «عایشه» از احوال رسول مکرم اسلام در دهه پایانى ماه رمضان را نیز تاکیدى بر این جایگاه زمانى بتوان شمرد: «آنگاه که دهه آخر رمضان فرا مىرسید، رسول خدا شبها را بیدار بود و اهل و خویش خود را نیز بیدار مىداشت و از زنان دوری میجست»(المغنى، ج 3ـ ص 179) و نیز روایت »ابن عمر« از اعتکاف پیامبر در دهه پایانى ماه مبارک رمضان را که در »صحیح مسلم« آمده است: «پیامبر دهه انجامین ماه رمضان را در اعتکاف بودند» (شرح نووی، ج8 ـص 66)... .
روایات و مباحث متعدد و متفاوتى در این خصوص در منابع اهل سنت وارد شده است که در یک طبقه بندى کلى به سه دسته روایات تاکیده کننده بر شب بیست و یکم، شب بیست و سوم و شب بیست و هفتم تقسیم مىشوند. البته روایات بسیار ضعیفی نیز مبنی بر لیلةالقدر بودن شب هفدهم وجود دارد؛ ازجمله روایت «ابن عباس» در «درالمنثور» (ج6ـ ص376)... .
در «صحیح مسلم» آمده است: «گفته شده شب بیست و سوم، شب قدر است و این موضوع قول بسیارى صحابه و تابعین است» (ج8 ـ ص 58) و در روایتى از »ابن عمر» منقول است که «فردى نزد پیامبر عرض کرد که در خواب دیده است شب قدر، هفت روز مانده به پایان رمضان است و پیامبر فرمود خوابهاى شما که بر بیست و سوم توافق دارند صحیحاند و هر کس خواست شبزندهدارى قدر را درک کند، این شب را احیاء نگهدارد» (مجمع البیان، ج10ـ ص) و نیز روایت منقول از «سعید بن جبیر» در «درالمنثور»(ج6ـ ص 373) که مؤید همین نظر است... .
از جمله مباحث دیگرى که در خصوص شب قدر مطرح است، اختصاص و عمومیت زمانى شب قدر به دورهاى خاص، یا جریان داشتن این باب واسعه الهى در همه دورههاست. از موضوعاتى که تقریباً اتفاق نظر در مورد آن به حد اجماع و تواتر رسیده است، عمومیت داشتن شب قدر در همه دورهها و زمانهاست؛ اما پارهاى احادیث و روایات منقول در اسناد روایى اهل سنت، که گاه به آنها استدلال مىشود و بى طرفدار نیز نیستند، بر این اعتقاد استوارند که شب قدر مخصوص به دوره خاص حیات پیامبر بوده است و دیگر شب قدرى وجود ندارد. به بیان دیگر، این شب، اختصاص به دورهاى خاص از زمان (دوران حیات پیامبر) داشته و قابل تکرار نیست... .
در جمع روایات سه گانه فوق، باید گفت شب قدر با توجه به روایات و مستندات، از دید شیعه اختصاص به قبل از پیامبر و بعد از آن تا امروز دارد و شاید فضیلتهاى آن در امت پیامبر ازدیاد پیدا کرده و از دید اهل سنت، شبى است اختصاصی براى امت پیامبر که تا امروز نیز ادامه دارد و قبل از پیامبر نبوده و در واقع امتیاز مسلمانان بر سایر امتهاست؛ اگر چه روایاتى اندک شمار نیز در منابع اهل سنت وجود دارد که شب قدر را فقط مربوط به زمان پیامبر مىداند... .
نقل از بازتاب
به گزارش بخش خبر شبکه فن آوری اطلاعات ایران، از وین بتا، ظاهرآ مایکروسافت قصد شوخی با افرادی را دارد که به هر نحوی طرفدار دسترسی ایران به دانش و فناوری هسته ای هستند. برای روشن شدن موضوع مراحل زیر را انجام دهید.
- ابتدا یک فایل Notepad جدید باز کرده و درآن عبارت "iran win via atoms" را بنویسید. (بدون گذاشتن "")
- اکنون این فایل متنی را ذخیره (save) کرده و آنرا ببندید.
- مجددآ این فایل را باز کنید !!!
در این لحظه برای شما یک ضرب المثل به زبان چینی نشان داده می شود. متاسفانه هنوز با کمک چندین برنامه ترجمه موفق به ترجمه دقیق آن نشده ام. (????????? )
اما آنچه که در این رابطه مسلم می باشد آنکه قطعاً چنین امری در گذشته در ویندوز وجود نداشته است یعنی حداقل تا همین اواخر و بالا گرفتن بحث تمایل ایران به برخورداری از تکنولوژی هسته ای. پس چگونه این موضوع به سیستم عامل ویندوز اضافه شده است؟!
پاسخ این سوال آسان است؛ از طریق بروز رسانی های به اصطلاح امنیتی که مایکروسافت بصورت خودکار برای ویندوز انجام می دهد. بدین ترتیب برنامه نویسان مایکروسافت این تغییرات جانبی را در ویندوز بوجود می آورند. به مایکروسافت پیشنهاد می کنیم بجای این شیطنت بازی ها اندکی به فکر امنیت و توسعه محصولات خود باشد.
نکته: ظاهرا این مشکل درباره اغلب عباراتی که دارای 18 کاراکتر می باشد نیز، وجود دارد و به عنوان یک باگ قدیمی نیز شناخته شده است!
اگه کسی تونست این واژه رو ترجمه کنه به ما هم اطلاع بده...
تا حالا شده به این فکر کنی که واسه چی زندگی می کنی؟ واسه چی نفس می کشی؟ برای چی تلاش می کنی؟ از آینده چی می خوای ؟
می تونی مطمئن باشی که فردا این موقع زنده ای؟! بعضی وقتها اتفاقاتی می افته که آدم رو بدجوری تکون می ده اما من به ظاهر آدم فقط چند لحظه یا چند ساعت یا فوقش فقط چند روز تحت تاثیر قرار می گیرم و بعدش هیچی! روز از نو روزی از نو ...
دو روز پیش یکی از سربازهای لشگر 22 بیت المقدس تصادف می کنه و خودش و یه سرگرد به اسم مهدیان با همدیگه پرواز می کنن.بچه هایی که این سرباز رو می شناختن می گن شب قبلش داشته با خواهرش تلفنی صحبت می کرده و ازش می پرسیده که براش رفتن خواستگاری یا نه با فلانی حرف زدن یا نه؟! پس فردا هم می خواسته بره مرخصی .
دنیا اینه به همین راحتی .. مسلما اون نمی دونست که قراره همچین اتفاقی براش بیفته و من ازش بنویسم و تو هم بخونی و توی دلت بگی آخی حیوونکی... .
دو ماه قبل هم یکی از بچه های درجه دار ( فوق دیپلم) که ترددی هم بوده موقعی که داشته از پادگان می رفته بیرون یه سرباز ناحالی با یه سرعت زیاد زیرش می کنه و ...
مسلما اون هم نمی دونسته که من الان ازش چیز می نویسم ، شاید اون شب مهمون داشته ، شایدم مهمون بوده شاید با دوست دخترش یا نامزدش می خواستن برن قدم بزنن و شایدم با پدر و مادرش بشینه سر سفره شام و حال کنه .
حالا باز من و بقیه سربازها به هر آشخوری می رسیم بهش می گیم نبود 4 ماه نبود 5 ماه ، نبود 30 روز . آیا لحظه مرگ هم همین حرف رو می زنیم !؟ آیا وقتی می خوایم بمیریم به دیگران می گیم نبود 3ساعت؟ نبود 1 ماه؟
شبهای قدر نزدیکه اگه پیش خدا آبرویی داری یا اگه مثل من بی آبرویی، تو رو خدا منو فراموش نکن . بعضی وقتها اینقدر احساس تنهایی می کنم که هیچ چیز خوشحالم نمی کنه حتی لبخند عزیزترین فرد زندگیم . حتی میلیاردها پول، حتی بالاترین رتبه علمی ، بالاترین مقام رسمی، هیچ چیز جز یه نشونه از اون که بفهمم تنهام نذاشته .
تا به یقین برسم یکی اون بالا منو می بینه که سعی می کنم خوب باشم . سعی می کنم پاک باشم.
خدایا تو رو به عزتت قسم کاری کن وقت مرگم ته دلم به اطرافیانم بگم نبود 1 ساعت نبود یه روز ...
کاری کن اون لحظات سبکبال باشم و مشتاق رسیدن ...
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
جشن مهرگان متعلق به فرشته بزرگ مهر است و برابر با مهرروز (شانزدهم مهر) است و مطابق گاهنمای کنونی دهم مهر می باشد این جشن فرخنده و زیبا در گذشته میان ایرانیان مقامی بسیار ارجمند در حد نوروز داشت و همانگونه که ایرانیان نوروز را بواسطه پایان سرما و آغاز بهار جشن می گیرندمهرگانرا نیزدر نیمه سال و با پایان فصل گرما و شروع سرما جشن می گرفتند آداب و رسوم آن بسیار شبیه به نوروز است و همانطور که نوروز را به پادشاه افسانه ای ایران جمشید نسبت می دهند مهرگانرا نیز به فتح و پیروزی فریدون دیگر قهرمان ایرانی بر ضحاک نسبت داده می شود ولی در حالت کلی چون ایزد مهر نزد کلیه اقوام آریایی سابقه ای دیرین دارد و قدیمیترین آیین آریاییان می باشد نزد هر دو دسته ایرانیان و هندوان در یک روز گرامی داشته می شود و مهردر زبان سانسکریت هم بمعنی دوستی است و در وید کتاب مذهبی برهمنان مانند اوستا ایزد روشنایی و فروغ می باشد و زرتشتیان بپرستشگاه خویش درب مهر گویند هر دو جشن مهرگان و نوروز از آثار درخشان و جاودان ایران زمین هستند و برماست که این دو میراث گرانقدر نیاکانمان را همچون دو گنجینه گرانبها سینه به سینه و نسل به نسل انتقال دهیم چرا که هویت و پهنای مرز ایران زمین را این دو جشن به وضوح نشان می دهد و هر کجا نوروز و مهرگان جشن گرفته شود آنجا ایران است و هر که ایندو جشن با شکوه و زیبا را برگزار کند ایرانی. مهرگان و نوروز در کنار یکدیگر هزاران سال است که همانند دو ستون محکم و استوار پایه های استقلال و فرهنگ ایرانی را حفظ نموده اند و آنرا از هجوم تازی و بیگانه محفوظ داشته اند و در هر زمانی که قدرت حاکمه نتوانسته استقلال ایران را حفظ کند و سرزمین عزیزمان گرفتار قومی بیگانه گشت و به چند پاره تقسیم گردید برگزاری همین آیین های ساده ولی سحر انگیز ایرانیان را همدل ساخته و بار دیگر کنار هم جمع نمود .متاسفانه از آیین مهرگان امروزه جزء میان زرتشتیان اثری باقی نمانده و این آیین ملی که همانند نوروز به تک تک ایرانیان تعلق دارد به روحی تازه و همتی ملی نیاز دارد تا دوباره مانند گذشته جایگاه خود را بازیابد و احیاء گردد .دوستان گرامی اگر به اهمیت و جایگاه این جشن فرخنده پی برده اید بر عهده ما جوانان ایران زمین است که با اراده و کوشش خویش مهرگان را دوباره نزد خانواده های خود زنده کنیم اینکه به جای یکبار در سال دوبارپای سفره هفت چین (هفت سین در نوروز)بشینیم به شادی و سرور و نیایش پروردگار بپردازیم و به دیدار هم رفته و از احوال یکدیگر جویا شویم و به برطرف ساختن کدورتها و قهرها و جداییها بپردازیم مطمئنا نه تنها به مذاق هیچ کسی بد نخواهد آمد بلکه با استقبال بزرگترهایمان نیز همراه خواهد شد .اما اینکه از هزاران سال پیش تا کنون چگونه این جشن برگزار می شود :
((طول مدت جشن ?روز و از مهرروز آغاز و به رامروز ختم می شودپادشاهان تاجی به شکل خورشید که در آن دایره ای مانند چرخ چسبیده بود به سر می گذاشتند در جشن مهرگان مردی با صدای رسا ندا می داد ای فرشتگان بسوی دنیا بشتابید و جهان را از گزند اهریمنان برهانید . پادشاهان لباسهای گرانبهای ارغوانی می پوشیدند و با باده خواری در این جشن می رقصیدند موبد موبدان خوانچه ای که در آن لیمو شکر نیلوفر سیب به انار و یک خوشه انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته بود نزد شاه می آورد. در این روز پارسیان مشک و عنبر و عود به یکدیگر می دادند و توده های مردم برای پادشاه پیشکش می آوردند . زرتشتیان در روز مهر از ماه مهر به نیایشگاهها رفته و با تهیه خوراک های سنتی از یکدیگر پذیرایی می کنند و با سخنرانی های ملی و آیینی سرود و شعر و دکلمه جشن مهرگان را با شادی برپا می کنند . در برخی روستاها جشن مهرگان با ساز همراه است روز پنجم پس از مهرگان گروهی از اهالی روستا که بیشتر آنانرا جوانان تشکیل می دهند در محل آدریان و یا سرچشمه و قنات گرد هم می آیند و یکی از هنرمندان روستا به وسیله سرنا و هنرمند دیگر با دف گروه را همراهی میکند آنها با هم حرکت کرده و از یک سوی روستا و اولین خانه شروع می کنند و با شادی به خانه ها وارد می شوند کدبانوی هر خانه نخست آینه وگلاب می آورد اندکی گلاب در دست افراد میریزد و آینه را در برابر چهره آنها نگه می دارد و سپس آجیلی را که فراهم نموده به همه تعارف می کند آجیل مخلوطی از تخم کدو آفتابگردان و نخودچی کشمش است و با شربت و چای نیز پذیرایی خود را انجام می دهند آنگاه یکی از افراد گروه ساز که صدایی رسا دارد اسامی کسانی که پیش از این در خانه سکونت داشته و اکنون فوت کرده اند باز می گوید و برای همه آمرزش و شادی روان آرزو می کند .بعد از آن بشقابی از لرک (نوعی آجیل)از این خانه دریافت می کنند و در دستمال بزرگی که بر کمر بسته اند می ریزند و از خانه با ساز و شادی بیرون می آیند و به خانه بعدی می رود و چنان که در خانه ای بسته باشد برای لحظه ای بیرون خانه می ایستد و با بیان اسامی درگذشتگان این خانه بر روان و فروهر آنها درود می فرستد دادن پول و میوه هم مرسوم است تا برای جشن استفاده شود نسبت به جمعیت لورگ (نان مخصوص)تهیه شده و گوشت های بریان شده را به قطعات کوچک تبدیل می کنند و با مقداری سبزی میان دو عدد لورگ می گذارند و موبد ده نیز هنگام اجرای گاهنبار میوه ها را به قطعات کوچک تقسیم کرده و پس از پایان مراسم به همه میوه تعارف می شود. مردم تا آنجا که امکان دارد با لباسهای ارغوانی گرد هم آمده و به رقص و شادی می پردازند و هر یک چند نبشته شاد باش (کارت تبریک) برای هدیه به همراه دارند. سفره مهرگان شامل گل و ریحان و آجیل و بوهای خوش کتاب مقدس (قرآن یا اوستا)آینه سرمه دان شربت یا شراب شیرینی انار سیب و آویشن کاسه ای پر از آب و سکه و ظرفهایی از سنجد و بادام میباشد ضمن اینکه اسفند و عود نیز می سوزانند ...
به گزارش آمل تک دات کام به نقل از پایگاه اینترنتی «آسوشیتدپرس»، اخیرا امکان جدیدی به برخی از گوشیهای تلفن همراه دادهشده است که صاحبان آنها را قادر میسازد طوری گوش هایشان را تنظیم کنند که در صورت دزدیدهشدن جیغ بکشند و دزد را رسوا کنند.
از آنجاییکه یکی از اهداف ما در دوربرگدان بومی سازی تکنولوژی غربی میباشد، پیشنهاد میکنیم که متناسب با شغل و شخصیت دارنده گوشی، پیامهایی برای جناب دزد صادر شود.
مثلا:
اگر صاحب گوشی لات بود وقتی گوشی دزدیده شد پیام بدهد: «گوشی منو کش میری نسناس؟ اخ کن بیاد تا شیکمتو سفره نکردم جوجه!»
اگر صاحب گوشی روشنفکربود وقتی گوشی دزدیده شد پیام بدهد: «همشهری عزیز! همانگونه که میدانید دزدی یک عمل نامتمدنانه است که حتی سوفسطائیان یونانی نیز آنرا قبیح میدانستهاند. لطفا آنرا مسترد کنید»
اگر صاحب گوشی ژیگول بود وقتی گوشی دزدیده شد پیام بدهد: «گوشی منو دزدیدی ناقلا! الهی موش بخوردت... زود بیار بده که قرارم دیر شد. ناز بشی الهیKiss»
اگر صاحب گوشی حزباللهی بود وقتی گوشی دزدیده شد پیام بدهد: « حروم خوری خوشمزهس.... حروم خوری خوشمزهس.... حروم خوری خوشمزهس.... » (همراه با ویبره!)
اگر صاحب گوشی دولتی بود وقتی گوشی دزدیده شد پیام بدهد: «یا زود گوشی رو بیار تا مشمول مهروزی بشی یا ظرف 15 روز افشات میکنم!» (همراه با آلارم!)
اگر صاحب گوشی روحانی بود وقتی گوشی دزدیده شد پیام بدهد: «برادر دینی؛ آیا شما نمیدانید دزدی یک گناه کبیره بوده و سارقین به جهنم میروند مگر آنکه توبه کنند و حقالناس را ادا نمایند. فلذا تا دیر نشده حقالناس را ادا و توبه کنید. والسلام من التبع الهدی»
اگر صاحب گوشی استشهادی بود وقتی گوشی دزدیده شد پیام بدهد: «بسمه تعالی. لازم نیست این گوشی رو برگردونی چون ظرف مدت 5 ثانیه منفجر میشه. انا لله و انا الیه...» (بـــــوم!)
اگر صاحب گوشی عضو حزب اعتماد ملی بود وقتی گوشی دزدیده شد پیام بدهد: «بهت اخطار میکنم، تا آبروی قالیباف رو نبردم و به جنتی نامه ننوشتم زود گوشی رو بیار تحویل بده »
اگر صاحب گوشی روزنامهنگار بود وقتی گوشی دزدیده شد پیام بدهد: «ببین... فقط یه دقیقه گوش کن... به خدا موبایل ابزار دستمه... میدونی من باید چند ماه کار کنم تا یکی مثل این بخرم؟ (با هقهق)... من زن و بچه دارم، خونهم اجارهایه، بیمه نیستم هنوز، قسط دارم...تورو جون مادرت بیار بده والا از زندگی سیر میشم و یه مقاله تند سیاسی مینویسم تا سر به نست بشم. خونم گردنته ها!»
اگر صاحب گوشی همکار بود وقتی گوشی دزدیده شد پیام بدهد: «حیف که این موبایلی که بلند کردی مال من نیست... والا حالی ازت میگرفتم که به الاغ بگی آق دایی، مرتیکه شاهدزد »
لیست کل یادداشت های این وبلاگ